ارتباط حضرت مهدى با امام حسین علیه السلام (در ادامه مطلب....)
گزیده ای از اخلاق و رفتار امام حسین علیه السلام (در ادامه مطلب....)
آثار و بركات اخلاقى - تربيتى سيد الشهداء (عليه السلام)(در ادامه مطلب....)
اشعار و مدایح ولادت امام حسین (ع) دریافت فایل pdf به عنوان نسخه چاپی اشعار
اشعار و مدایح ولادت حضرت عباس (ع) دریافت فایل pdf به عنوان نسخه چاپی اشعار
اشعار و مدایح ولادت امام سجاد (ع) دریافت فایل pdf به عنوان نسخه چاپی اشعار
مداحی و مولودی ولادت ابا عبدالله الحسین علیهم السلام (تصویری)
مداحی و مولودی ولادت امام سجاد علیهم السلام (تصویری)
مداحی و مولودی ولادت ابوالفضل العباس علیهم السلام (تصویری)
کتابخانه (متن + دانلود کتاب)
ولادت امام حسین (علیه السلام) - (فایل فلش)
یادگاری : کاغذ دیواری(WallPaper)
امام حسین (ع) - امام سجاد (ع) - حضرت عباس (ع)
اسکرین سیور (Screen Saver):
***دانلود محافظ صفحه :- شماره یک ، - شماره دو
برای دیدن ادامه مطلب کلیک کنید
ارتباط حضرت مهدى با امام حسین علیه السلام
• طلیعه
از زمان خلقت آدم ابوالبشر تاكنون همواره دو جریان حقّ و باطل به موازات هم پیشرفته و كره خاك هیچگاه از مصاف این دو جریان خالى نبوده است. پیروان هر یك از حقمداران گذشته، همواره بسترسازان حقگرایان آینده بودهاند و حق گرایان آینده تداومبخشان راه حقپرستان گذشته. وضعیت باطلپیشهگان و دور افتادگان از صراط مستقیم نیز بر همین منوال بوده است.
در این میان ارتباط حجتهاى الهى در تداوم بخشیدن به مسیر صحیح هدایت و سعادت بشر بسیار عمیقتر و محكمتر بوده است؛ چرا كه هر نبىّ و ولىّ الهى با در نظر گرفتن شرایط عصرى كه در آن به سر مىبرد راه انبیا و اولیاى الهى پیش از خود را تداوم مىبخشد. به عبارت دیگر همه انبیا و اولیاى الهى چراغهاى نورانى هدایتند؛ منتهى هر كدام متناسب با شرایط زمانى و مكانى خود به نور افشانى مىپردازند.
در فرهنگ اسلامى ائمه اطهار علیهم السلام به عنوان جانشینان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله همگى نور واحدند و هدف مشتركى را دنبال مىكنند. وجود هر یك از آنان همانند یك مشعل روشن یا عَلَم سرافراز، مسیر صحیح و كامل هدایت را به بندگان خدا نشان مىدهند و آنان را از گرفتار شدن به ضلالت و گمراهى باز مىدارند. با این همه ارتباط و پیوستگى بعضى از آنها با همدیگر از ویژگى و خصوصیتى برخوردار است كه از بررسى این گونه از پیوندها مىتوان با مراحل گوناگون چگونگى تداوم مبارزه حقّ و باطل و سرنوشت نهایى این مبارزات و همینطور با بخشى از ریزهكاریهاى دقیق سنتهاى الهى و روند تحقق نهایى اهداف حیات بخش انبیا و اولیاى الهى آشنا شد.
بدون تردید پیوستگى و ارتباط امام حسین علیه السلام با آخرین حجت الهى حضرت بقیةاللّه عجل الله فرجه بسیار بارز و در خور تعمّق است؛ چرا كه با بررسى ابعاد مختلف پیوند این دو حجّت الهى بهخوبى چگونگى فراهم شدن بستر حاكمیّت احكام و ارزشهاى الهى در سرتا سر عالم مشخص مىشود. این نوشته در پى آن است كه برخى از پیوستگیهاى حضرت سیدالشهداءعلیه السلام با موعود بزرگ جهانى حضرت مهدى علیه السلام را روشن سازد.
الف) امام مهدى عجل الله فرجه از تبار امام حسین علیه السلام
در مجموعه روایات منقول از پیامبراكرم صلی الله علیه و آله و ائمه اطهارعلیه السلام بارها تصریح شده است كه منجى عالم بشریت حضرت مهدى علیه السلام از نسل امام حسین علیه السلام است. از جمله روایت شده است كه پیامبراكرم صلی الله علیه و آله در یكى از روزهاى آخر عمر مباركشان در حالى كه دستشان را به شانه امام حسین علیه السلام گذاشته بودند خطاب به دختر بزرگوارشان حضرت زهرا علیه السلام فرمودند:
مهدى این امت از نسل این فرزندم است. دنیا به پایان نخواهد رسید مگر اینكه مردى از اولاد حسین علیه السلام قیام كرده جهان را باعدل و داد پر سازد...1
ایشان در جاى دیگر در ضمن معرفى ائمه اطهار علیهم السلام مىفرمایند:
امامان بعد از من دوازده نفرند كه نُه نفر از آنها از تبار فرزندم حسین علیه السلام است كه نهمین نفرشان قائم است این دوازده تن اهل بیت و عترت من هستند. گوشت آنها گوشت من و خون آنها از خون من است.2
امیر مؤمنان علىبنابىطالب علیه السلام روزى به حضرت اباعبداللّه علیه السلام فرمودند:
نهمین فرزند تو اى حسین، قائم آلمحمّد صلی الله علیه و آله است او دین خدا را آشكار ساخته و عدالت را در سرتاسر زمین حاكمیّت خواهد بخشید...3
در این باره خود امام حسین علیه السلام نیز مىفرمایند:
نهمین فرزند من، قائم به حقّ است خداوند به وسیله او زمین مرده را دوباره زنده خواهد ساخت و دین را حاكمیّت خواهد بخشید. او حق را برخلاف میل مشركان و دشمنان احقاق خواهد كرد.4
ب) تحقق اهداف عاشورا با قیام مهدى علیه السلام
امام حسین علیه السلام با هدف زنده ساختن احكام قرآن و سنّت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و از بین بردن بدعتهایى كه در نتیجه حاكمیت بنى امیّه در دین ایجاد شده بود قیام كردند و در طول مسیر مدینه تا كربلا ضمن اشاره به انگیزه قیام شان فرمودند:
من به منظور ایجاد اصلاح در امّت جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله قیام كردهام مىخواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم و به همان سیره و شیوه مرسوم جدّم پیامبراكرم صلی الله علیه و آله و پدرم علىبنابىطالب علیه السلام عمل مىكنم.5
آن حضرت در نامهاى به بزرگان قبایل بصره تصریح مىكنند:
من شما را به كتاب خدا و سنّت پیامبرش دعوت مىكنم. در شرایطى كه اكنون ما زندگى مىكنیم سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله از بین رفته و به جاى آن بدعت و احكام و ارزشهاى غیر اسلامى نشسته است مرا بپذیرید و به یارى من برخیزید. شما را به راه ارشاد و رستگارى هدایت خواهم كرد.6
از مجموعه سخنان امام حسین علیه السلام اهداف والاى نهضت عاشورا به خوبى روشن مىشود كه احیاى قرآن، احیاى سنت نبوى و سیره علوى، از بین بردن كجرویها، حاكم ساختن حق، حاكمیّت بخشیدن به حقپرستان، از بین بردن سلطه استبدادى حكومت ستمگران، تأمین قسط و عدل در عرصههاى اجتماعى و اقتصادى و... از جمله آنهاست.
از طرف دیگر وقتى اهداف قیام منجى عالم بشریت و ویژگیهاى حكومت جهانى آن حضرت را مورد بررسى قرار مىدهیم همین اهداف و انگیزهها حتى با تعابیر مشابه با تعابیر به كار رفته در مورد نهضت حسینى قابل مشاهده است.
حضرت على بن ابیطالبعلیه السلام در توصیف سیره حكومتى امام مهدى علیه السلام مىفرمایند:
هنگامى كه دیگران هواى نفس را بر هدایت مقدم بدارند او [مهدى موعود علیه السلام] امیال نفسانى را به هدایت بر مىگرداند و در شرایطى كه دیگران قرآن را با رأى خود تفسیر و تأویل خواهند كرد او آراء و عقاید را به قرآن باز مىگرداند. او به مردم نشان خواهد داد كه چگونه مىتوان به سیره نیكوى عدالت رفتار كرد و او تعالیم فراموش شده قرآن و سیره نبوى را زنده خواهد ساخت.7
امام باقر علیه السلام در روایتى مىفرمایند:
قائم آل محمّد صلی الله علیه و آله مردم را به سوى كتاب خدا، سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله و ولایت على بن ابى طالب علیه السلام و بیزارى از دشمنان آنان دعوت خواهد كرد. 8
امام صادق علیه السلام مىفرمایند:
حضرت مهدى علیه السلام تمام بدعتهاى ایجاد شده در دین را در سرتاسر جهان از بین خواهد برد و در مقابل، تكتك سنتهاى نبوى را به اجرا در خواهد آورد.9
آن حضرت در جاى دیگر ضمن تصریح به این حقیقت كه امام مهدى علیه السلام بر طبق سیره و روش رسول اكرم صلی الله علیه و آله عمل خواهد كرد؛ درباره اصلاحات انجام شده توسط آن حضرت چنین مىفرماید:
قائم آل محمّد صلی الله علیهم به همان شیوهاى كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله رفتار مىكردند رفتار خواهد كرد آنچه از نشانه و ارزشها و شیوههاى جاهلیت كه باقى ماندهاند از میان برمىدارد و پس از ریشه كن كردن بدعتها احكام اسلام را از نو حاكمیّت مىبخشد.10
امام صادق علیه السلام در زمینه نوع قضاوت و داورى و برخورد آن حضرت با ظلم و ستم نیز مىفرمایند:
چون قائم ما قیام كنند در بین مردم به عدالت داورى خواهند كرد و در زمان او بساط ستم و بیداد از روى زمین جمع خواهد شد و راهها امن شده... و هر صاحب حقّى به حقّ خود دست خواهد یافت و احكام و ارزشهاى حیاتبخش دینى در سرتاسر جامعه حاكمیّت پیدا خواهد كرد.11
نتیجه آن كه علاوه بر مشترك بودن اهداف نهضت عاشورا با قیام امام مهدى علیه السلام در زمان حكومت جهانى حضرت ولى عصر علیه السلام بذرها و نهالهاى غرس شده در جریان قیام كربلا به بار خواهد نشست و به بركت آن، جهان پر از عدل و داد خواهد شد و تمام اهداف انبیاى الهى از آدم تا خاتم تحقق خواهد یافت و بشر طعم واقعى صلح و امنیّت و سعادت را خواهد چشید.
ج) مهدى علیه السلام منتقم خون امام حسین علیه السلام
یكى از القاب حضرت مهدى علیه السلام منتقم است. در توضیح علّت برگزیده شدن این لقب بر آن حضرت مطالب زیادى در سخنان اهل بیت علیهم السلام وارد شده است. از جمله در روایتى كه از امام محمّدباقر علیه السلام نقل شده، وقتى از آن حضرت سؤال مىكنند كه چرا فقط به آخرین حجّت الهى قائم گفته مىشود؟ آن حضرت در پاسخ مىفرمایند:
چون در آن ساعتى كه دشمنان، جدّم امام حسین علیه السلام را به قتل رساندند فرشتگان با ناراحتى در حالى كه ناله سرداده بودند عرض كردند پروردگارا! آیا از كسانى كه برگزیده و فرزند برگزیده تو را ناجوانمردانه شهید كردند در مىگذرى؟ در جواب آنها خداوند به آنان وحى فرستاد كه: اى فرشتگان من! سوگند به عزّت و جلالم از آنان انتقام خواهم گرفت هر چند بعد از مدّت زمان زیادى. آن گاه خداوند متعال نور و شبح فرزندان امامحسین علیه السلام را به آنان نشان داد و پس از اشاره به یكى از آنان كه در حال قیام بود فرمود: با این قائم از دشمنان حسین علیه السلام انتقام خواهم گرفت.12
در تفسیر آیه «وَمَنْ قُتِلَ مظلوماً فقد جَعَلْنا لِوَلیّه سلطاناً...؛ هر كس مظلومانه كشته شود ما براى ولى او تسلطى بر ظالم قرار مىدهیم»...13 از امام صادق علیه السلام روایت شده است كه:
مراد از مظلوم در این آیه، حضرت امام حسین علیه السلام است كه مظلوم كشته شد و منظور «جَعَلنا لِوَلیِّه سلطانا» امام مهدى علیه السلام است14
امامباقر علیه السلام نیز تصریح مىكنند:
ما اولیاى دم امام حسین علیه السلام هستیم. هنگامى كه قائم ما قیام كنند پىگیرى خون امام حسین علیه السلام خواهد كرد.15
در دعاى ندبه نیز به این حقیقت با این تعبیر تصریح شده است:
أینَ الطالِبُ بِدَمِ المَقتولِ بِكَربَلا.
كجاست آن عزیزى كه پس از ظهورش خون شهید مظلوم كربلا را از دشمنان باز پس خواهد گرفت...16
همچنین روایت شده است كه حضرت مهدى علیه السلام پس از ظهور بین ركن و مقام براى مردم خطبه خواهد خواند و در مهمترین قسمت خطبه به صورت مكرر با نهایت اندوه و تأثر شهادت مظلومانه امام حسین علیه السلام را مورد اشاره قرار خواهد داد از جمله خواهد فرمود:
اى مردم جهان! منم امام قائم. منم شمشیر انتقام الهى كه همه ستمگران را به سزاى اعمالشان خواهم رساند و حقّ مظلومان را از آنها پس خواهم گرفت. اى اهل عالم! جدّم حسین بن على علیه السلام را تشنه به شهادت رساندند و بدن مبارك او را عریان در روى خاكها رها كردند. دشمنان از روى كینه توزى جدم حسین علیه السلام را ناجوانمردانه كشتند...17
در حقیقت با این گونه از عبارات نوید انتقام خون به ناحق ریخته امام حسین علیه السلام را به جهانیان خبر مىدهد...
و هم چنین به دلالت روایات فراوانى شعار یاران امام مهدى علیه السلام پس از ظهور این جمله بسیار الهامبخش است:
یالثارات الحُسَین علیه السلام.18
اى بازخواست كنندگان خون حسین علیه السلام.
این جمله اشاره به این معنا دارد كه هنگام انتقام خون پاك امام حسین علیه السلام فرارسیده است كسانى كه مىخواهند از دشمنان آن حضرت انتقام خون بهناحقّ ریخته حجّت الهى را بگیرند مهیا شوند.
د) مهدى همیشه به یاد حسین
از آنجا كه امام حسین علیه السلام با تمام وجود همه توانمندیها و سرمایههاى خود را ایثار كرد تا اسلام را از خطر اساسى برهاند؛ آخرین حجت الهى نیز تصریح دارند كه همواره به یاد ایثارگرى و فداكاریهاى آن حضرت هستند و شب و روز با یادآورى مصیبتهایى كه بر ایشان روا داشته شد خون گریه مىكنند.
در بخشى از زیارت «ناحیه مقدسه» در این باره مىخوانیم:
...اگر روزگار وقت زندگى مرا از تو [اى حسین] به تأخیر انداخت و یارى و نصرت تو در كربلا در روز عاشورا نصیب من نشد، اینك من هر آینه صبح و شام به یاد مصیبتهاى تو ندبه مىكنم و به جاى اشك بر تو خون گریه مىكنم...
بدون تردید این قبیل از تعابیر نهایت محبّت و دلبستگى حضرت مهدى علیه السلام رابه سیّد الشهداء علیه السلام نشان مىدهد و ضرورت زنده نگه داشتن خاطره اباعبداللّه علیه السلام از جمله از طریق عزادارى براى آن حضرت را مورد تأكید قرار داده و عمق فاجعه كربلا و جنایت بنى امیه به اسلام و انسانیت را افشا مىكند.
حتى این به یاد امام حسین علیه السلام بودن در عملكرد سایر ائمه اطهار علیهم السلام نیز به چشم مىخورد؛ یعنى آنها نیز در مواقع اشاره به فداكاریها و مظلومیت هاى امام حسین علیه السلام به گونهاى موضوع امام مهدى علیه السلام را مورد تأكید قرار دادهاند به عنوان مثال در دعاى ندبه امام صادق علیه السلام یاد سیّد الشهداء علیه السلام به همراه امام مهدى علیه السلام گرامى داشته شده است. در حقیقت شكایت شهادت جانگداز حضرت امام حسین علیه السلام به ساحت مقدّس حضرت بقیةاللّه علیه السلام شده است و درخواست مىشود كه به عنایت خداوند متعال هر چه زودتر زمینه ظهور فراهم شود بلكه هر چه زودتر مهدى موعودعلیه السلام ظهور نموده انتقام خون آن حضرت را از دشمنان بگیرند...و حتى به پیروان اهل بیتعلیه السلام توصیه مىشود كه در شب میلاد امام عصر (عج) از زیارت امام حسین علیه السلام غافل نشوند.
البتّه این موضوع به همین صورت در مورد امام حسین علیه السلام نیز مطرح است؛ یعنى حضرت اباعبداللّه حسین علیه السلام نیز همواره به یاد مهدى موعود بودهاند. در دعاى روز ولادت امام حسین علیه السلام از امام مهدى علیه السلام یاد مىشود و در روز عاشورا و در زیارت عاشورا نام و یاد مهدى علیه السلام تسلى بخش قلب سوزان شیفتگان اهل بیت علیهم السلام است.
مجموعه این برنامههاى حساب شده، پیوند عاشورا و امام حسین علیه السلام را با قیام جهانى امام مهدى علیه السلام هر چه بیشتر روشن مىسازند.
گذشته از همه آنچه بیان شد، طبق روایات بسیارى كه از حضرات معصومین علیهم السلام نقل شده است در بسیارى از مسائل جزئى نیز امام مهدى علیه السلام با امام حسین علیه السلام پیوستگیها و ارتباطات قابل توجهى دارند كه از آن جمله است:
1. روز ظهور امام مهدى علیه السلام مقارن با روز عاشورا است. از امام باقر علیه السلام روایت شده است:
قائم آل محمّد صلی الله علیه و آله در روز شنبه كه مصادف با روز عاشورا؛ یعنى همان روزى كه حضرت اباعبداللّه علیه السلام به شهادت رسیدند قیام خواهد كرد.19
2. از مجموعه روایات به خوبى روشن مىشود همانگونه كه امام حسین علیه السلام نهضت خود را از مكه آغاز كردند؛ یعنى پس از خارج شدن از مدینه به مكه آمدند و از كنار بیتاللّه قیام خود را به مردم خبر دادند و به سمت كوفه حركت كردند، حضرت مهدى علیه السلام نیز از كنار بیت اللّه جهانیان را به بیعت با خود فرا خواهد خواند و آن گاه حركتهاى اصلاحى را تداوم خواهد بخشید و در نهایت مقرّ حكومتى خویش را در كوفه قرار خواهد داد.
3. حتى طنین صداى امام مهدى علیه السلام همان طنین صداى امامحسین علیه السلام است. پیام مهدى علیه السلام همان پیام حسین علیه السلام است كه فریاد مىزند:
اى مردم مگر نمىبینید به حقّ عمل نمىشود و از باطل خوددارى نمىگردد... امر به معروف و نهى از منكر كنار گذاشته شده است و احكام الهى و سنن پیامبر صلی الله علیه و آله آشكار هتك مىشود و...
این پیام و هشدار در لحظه ظهور با همان صدا به مردم جهان اعلام خواهد شد كه امام حسین علیه السلام در روز عاشورا با همان لحن و آهنگ مردم را به تبعیت از حقّ و اعراض از بدیها فرا خواندند:
إنّ صوت القائم یشبه بصوت الحسین علیه السلام.
صداى [گیرا و دلنواز] قائم شبیه [طنین خوش] صداى اباعبداللّه علیه السلام است.
4. برخى از یاران حسین علیه السلام پس از رجعت در ركاب امام مهدى علیه السلام به یارى آن حضرت خواهند پرداخت و حتى برخى از فرشتگانى كه جزء اصحاب امامحسین علیه السلام بودهاند در خدمت قائم آل محمّد صلی الله علیه و آله خواهند بود و... .
«أللّهمّ نرغب إلیك دولة كریمة تعزّبها الإسلام و أهله و تُذِّلُ بها النفاق و أهله...»
1 .بحارالانوار، ج51، ص91.
2 .كشفالغمة، ج3، ص294.
3 .منتخبالاثر، ص467
4 .اعلامالورى، 384.
5 .بحارالانوار، ج45، ص6.
6 .حیاةالإمامالحسینعلیه السلام، ج2، ص264
7 .بحارالانوار، ج51، ص130.
8 .الزامالناصب، ص177.
9 .ینابیعالموّدة، ج3، ص62.
10.بحارالانوار، ج52، ص352.
11.همان، ص338.
12.دلائلالامامة، ص239.
13.سوره اسراء (17) آیه 33.
14.البرهان فى تفسیر القرآن، ج4، ص559.
15.همان، ص560.
16.دعاى ندبه.
17.الزامالناصب، ج2، ص282.
18.النجمالثاقب، ص469.
19.بحارالانوار، ج52، ص 285.
گزیده ای از اخلاق و رفتار امام حسین علیه السلام
با نگاهى اجمالى به 56 سال زندگى سراسر خداخواهى و خداجويى حسين (ع ), درمي يابيم كه هماره وقت او به پاكدامنى و بندگى و نشر رسالت احمدى و مفاهيم عميقى والاتراز درك و ديد ما گذشته است .اكنون مرورى كوتاه به زواياى زندگانى آن عزيز, كه پيش روى ما است :
جنابش به نماز و نيايش با پروردگار و خواندن قرآن و دعا و استغفار علاقه بسيارى داشت . گاهى در شبانه روز صدها ركعت نماز مي گزاشت . (1) و حتى در آخرين شب زندگى دست از نياز و دعا برنداشت , و خوانده ايم كه از دشمنان مهلت خواست تا بتواند با خداى خويش به خلوت بنشيند. و فرمود: خدا مي داند كه من نماز و تلاوت قرآن و دعاى زياد و استغفار را دوست دارم . (2)
حضرتش بارها پياده به خانه كعبه شتافت و مراسم حج را برگزار كرد. (3) ابن اثير در كتاب اسد الغابة مي نويسد:كان الحسين رضى الله عنه فاضلا كثير الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال الخير جميعها. (4) حسين (ع ) بسيار روزه مي گرفت و نماز ميگزارد و به حج ميرفت و صدقه ميداد و همه كارهاى پسنديده را انجام ميداد.
شخصيت حسين بن على (ع ) آن چنان بلند و دور از دسترس و پرشكوه بود كه وقتى با برادرش امام مجتبى (ع ) پياده به كعبه مي رفتند, همه بزرگان و شخصيت هاى اسلامى به احترامشان از مركب پياده شده , همراه آنان راه مي پيمودند. (5)
احترامى كه جامعه براى حسين (ع ) قائل بود, بدان جهت بود كه او با مردم زندگى ميكرد - از مردم و معاشرتشان كناره نمي جست - با جان جامعه هماهنگ بود, چونان ديگران از مواهب و مصائب يك اجتماع برخوردار بود, و بالاتر از همه ايمان بي تزلزل او به خداوند, او را غمخوار و ياور مردم ساخته بود. و گرنه , او نه كاخ هاى مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ, و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نمي بستند,...
اين روايت يك نمونه از اخلاق اجتماعى اوست , بخوانيم : روزى از محلى عبور مي فرمود, عده اى از فقرا بر عباهاى پهن شده شان نشسته بودند ونان پاره هاى خشكى مي خوردند, امام حسين (ع ) مي گذشت كه تعارفش كردند و او هم پذيرفت , نشست و تناول فرمود و آن گاه بيان داشت : ان الله لا يحب المتكبرين , (6) خداوند متكبران را دوست نميدارد. سپس فرمود: من دعوت شما را اجابت كردم , شما هم دعوت مرا اجابت كنيد. آنها هم دعوت آن حضرت را پذيرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند.حضرت دستور داد هر چه در خانه موجود است به ضيافتشان بياورند, (7) و بدين ترتيب پذيرايى گرمى از آنان به عمل آمد, و نيز درس تواضع و انسان دوستى را با عمل خويش به جامعه آموخت .
شعيب بن عبدالرحمن خزاعى مي گويد: چون حسين بن على (ع ) به شهادت رسيد, بر پشت مباركش آثار پينه مشاهده كردند, علتش را از امام زين العابدين (ع ) پرسيدند, فرمود اين پينه ها اثر كيسه هاى غذايى است كه پدرم شب ها به دوش مي كشيد و به خانه زن هاى شوهرمرده و كودكان يتيم و فقرا مي رسانيد.(8)
شدت علاقه امام حسين (ع ) را به دفاع از مظلوم و حمايت از ستمديدگان مي توان در داستان ارينب وهمسرش عبدالله بن سلام دريافت , كه اجمال و فشرده اش را در اين جا متذكر ميشويم : يزيد به زمان ولايتعهدى , با اين كه همه نوع وسايل شهوت رانى و كام جويى و كامروايى از قبيل پول , مقام , كنيزان رقاصه و... در اختيار داشت , چشم ناپاك و هرزه اش را به بانوى شوهردار عفيفى دوخته بود. پدرش معاويه به جاى اين كه در برابر اين رفتار زشت و ننگين عكس العمل كوبنده اى نشان دهد, با حيله گرى و دروغ پردازى و فريبكارى , مقدماتى فراهم ساخت تا زن پاكدامن مسلمان را از خانه شوهر جدا ساخته به بستر گناه آلوده پسرش يزيد بكشاند.حسين بن على(ع) از قضيه باخبر شد, در برابر اين تصميم زشت ايستاد و نقشه شوم معاويه را نقش بر آب ساخت و با استفاده از يكى از قوانين اسلام , زن را به شوهرش عبدالله بن سلام بازگرداند و دست تعدى و تجاوز يزيد را از خانواده مسلمان و پاكيزه اى قطع نمود و با اين كار همت و غيرت الهي اش را نمايان و علاقه مندى خودرا به حفظ نواميس جامعه مسلمانان ابراز داشت , و اين رفتار داستانى شد كه درمفاخر آل على (ع ) و دنائت و ستمگرى بنى اميه , براى هميشه در تاريخ به يادگار ماند. (9)
علائلى در كتاب سمو المعنى مي نويسد: ما در تاريخ انسان به مردان بزرگى برخورد مي كنيم كه هر كدام در جبهه و جهتى عظمت و بزرگى خويش را جهانگير ساخته اند, يكى در شجاعت , ديگرى در زهد, آن ديگرى در سخاوت , و... اما شكوه و بزرگى امام حسين (ع ) حجم عظيمى است كه ابعاد بي نهايتش هر يك مشخص كننده يك عظمت فراز تاريخ است , گويا او جامع همه والايي ها و فرازمندي ها است . (10)
آرى , مردى كه وارث بي كرانگى نبوت محمدى است , مردى كه وارث عظمت عدل و مروت پدرى چون حضرت على (ع ) است و وارث جلال و درخشندگى فضيلت مادرى چون حضرت فاطمه (س ) است , چگونه نمونه برتر و والاى عظمت انسان و نشانه آشكار فضيلت هاى خدايى نباشد. درود ما بر او باد كه بايد او را سمبل اعمال و كردارمان قرار دهيم .امام حسين (ع ) و حكايت زيستن و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد كردارش نه تنها نمونه يك بزرگمرد تاريخ را براى ما مجسم مي سازد, بلكه او با همه خويشتن , آيينه تمام نماى فضيلت ها, بزرگمنشي ها, فداكاري ها, جانبازي ها, خداخواهي ها وخداجويي هامي باشد. او به تنهايى مي تواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشريت راضامن گردد. بودن و رفتنش , معنويت و فضيلت هاى انسان را ارجمند نمود.
---------------------------------------------------------------------------------
پي نوشت ها:
(1) عقد الفريد, ج 3, ص 143.
(2) ارشاد مفيد, ص 214.
(3) مناقب ابن شهرآشوب , ج 3, ص 224 - اسد الغابة , ج 2, ص 20.
(4) اسد الغابة , ج 2, ص 20.
(5) ذكرى الحسين , ج 1, ص 152, به نقل از رياض الجنان , چاپ بمبئى , ص 241 -انساب الاشراف .
(6) سوره نحل , آيه 22.
(7) تفسير عياشى , ج 2, ص 257.
(8) مناقب , ج 2, ص 222.
(9) الامامة والسياسة , ج 1, ص 253 به بعد.
(10) از كتاب سمو المعنى , ص 104 به بعد, نقل به معنى شده است
آثار و بركات اخلاقى - تربيتى سيد الشهداء (عليه السلام)
1- ايجاد اخلاق جديد در جامعه مسلمين
اگر ديدى كه نابينا و چاه است
اگر خاموش بنشنيى گناه است
يكى از آثار و بركات سيدالشهدا (ع) در بعد اخلاقى - تربيتى اين است كه قيام او باعث گرديد در جامعه مسلمانان نوعى اخلاق جديد بلند نظرانه پديد آيد و نظر انسان را به
زندگى خود و ديگران، دگرگون سازد تا بتواند بدينوسيله جامعه را اصلاح نمايد . و به عبارت ديگر، با خودسازى به ديگر سازى نيز بپردازد.
آرى، در آن زمانى كه بنياد روانى و اخلاقى مردم در هم ريخته و ويران شده بود و اين ويرانى شامل رهبران مسلمين و بزرگان آنان نيز شده بود و با اخلاق و شيوهاى وحشتناك زندگى مىكردند ، امام حسين (ع) يگانه درمان آن حالت بيمار گونه را كه در مجتمع مسلمانان مورد قبول واقع شده بود، در قيام آشكار و فرياد درآن سكوت مرگبار ديد. لذا آن حضرت با خون پاك خود و فرزندان و يارانش و با همه اعتبارات احساسى و تاريخى ، حتى شمشير و عمامه جدش رسول خدا (ص) ، وارد مبارزه گرديد تا همه روزنهها و راههاى توجيه را فرو بندد.
سيدالشهدا (ع) نيك دريافته بود كه وجدان شكست خورده و اخلاق پست امت را نمىتوان به وسيله رويارويى ساده دگرگون ساخت، از اين رو با قيام و شهادت خويش ديرى نپاييد كه اخلاق هزيمت و فرار را به نيرويى عظيم درآورد و اخلاق جديدى به جاى آن جايگزين نمود. براستى شهادت حسين بن على (ع) تأثير ژرف و شگرفى بر شيعيان ساكن و ساكت بجاى گذاشت ، و سرنوشت غم انگيز نواده پيامبر اكرم (ص) عواطف اخلاقى و مذهبى مردم را بهم ريخت.
در اثر قيام و شهادت امام حسين (ع) موجى در روح مسلمين به وجود آمد، حميت و عزت، شجاعت و صلابت به وجود آمد،و احساسات بردگى و اسارتى كه از اواخر حكومت عثمان و تمام دوره معاويه بر روح جامعه اسلامى حكمفرما بود، تضعيف شد و ترس آنها را فرو ريخت ، خلاصه، ابا عبدالله (ع) به اجتماع اسلامى شخصيت داد.
كربلا و قيام سيدالشهدا (ع) نمايشگاه اخلاق عالى اسلامى و انسانى با همه صفات و طراوت آن بود و اين اخلاق را نه به زبان كه در عمل به خون پاك خويش بر صفحه ماندگار تاريخ به ثبت رسانيد.
از پا حسين افتاد و ما بر پاى بوديم
زينب اسيرى رفت و ما بر جاى بوديم
2- احساس گناه در بين مسلمين
يكى ديگر از آثار نهضت و شهادت سيدالشهدا (ع) اين بود كه مردم پس از مدت كوتاهى متوجه عدم توانايى و ضعف نفس خود شدند، لذا احساس عميق ندامت و گناه كرده و چنين انديشيدند كه براى جبران اين اهمال كارى و غفلت ، و نيز براى طلب بخشايش الهى، بايد جانبازيهاى مشابهى را انجام دهند. و از جمله كارهاى امام زينالعابدين (ع) اين بود كه كوشيد اين احساس گناه را شعلهور سازد. از اين رو به گروه انبوهى از مردم كوفه نهيب زده و فرمود:
«اى مردم، شما را به خدا سوگند مى دهم، آيا شما فراموش كرديد كه نامهها براى پدرم نوشتيد و چون به سوى شما آمد، به او خدعه و نيرنگ زديد؟! شما با پدرم عهد و پيمان بستيد و با وى بيعت كرديد، اما بيعت خود را شكستيد و او را به قتل رسانديد پس هلاكت بر شما باد و با اين توشهاى كه به آخرت فرستاديد هلاكت بر شما باد . چه رأى زشت و پليدى را كه براى خود پسنديديد! آنگاه كه به ديدار پيغمبر خدا (ص) مىشتابيد و به شما بگويد: «عترت مرا كشتيد ، هتك حرمت مرا كرديد.» با چه ديدهاى به او نظر خواهيد كرد؟ و سرانجام به شما خواهد گفت : «از امت من نخواهيد بود» 1
اين احساس گناه عامل هميشه شعلهورى بود كه مردم را براى شورش و انتقام جويى همواره به جلو مىراند.
استاد «عادل اديب» در اين باره مىنويسد: شهادت فجيع امام حسين (ع) در كربلا موجى شديد از احساس گناه در وجدان هر مسلمانى برانگيخت . آنان پى بردند كه مىتوانستند او را يارى دهند. اما از آن پس كه با او براى قيام پيمان بستند، او را يارى نكردند . اين احساس گناه دو جنبه داشت: از يك طرف انسان را وادار مى ساخت كه گناهى را كه مرتكب شده با كفاره بشويد، و از طرف ديگر نسبت به كسانى كه او را به ارتكاب چنين گناهى واداشته بودند، احساس كينه و نفرت كند. به طورى كه انگيزه انقلابهاى متعددى كه در اثر قتل امام (ع) برپا شد، همان كفاره يارى نكردن به حضرت او، و انتقام گرفتن از امويان بود .
مقدر چنين بود كه آتش اين احساس گناه، پيوسته برافروخته بماند و انگيزه انتقام از بنى اميه در هر فرصت به انقلاب و قيام بر ضد ستمگران منتهى گردد. 2
بارى ، بر اثر شهادت امام حسين (ع) اين آيه شريفه مصداقى روشن يافت:
«و يوم يعض الظالم على يديه » 3
و روزى كه ستمكار دستهاى خود را از پشيمانى مىگزد.
3-ازدياد محبوبيت سيد الشهداء (ع) و خاندان وحى
سؤمين اثر مهم تربيتى قيام و شهادت سيدالشهداء (ع) ، بالا بردن محبوبيت خاندان حضرت على (ع) در اجتماع اسلامى و شناساندن بيشتر و بهتر آنان به مردم بوده است .
مسئله داشتن محبوبيت و قبضه كردن افكار اجتماع از مسائل حياتى و مهمى است كه همواره مورد نظر حكومتها بوده و هست . حكومتها هر چند به طور اكثر تكيه گاه بزرگى جز قدرت ندارند، اما به خوبى مى دانند كه نيرومندتر از قدرت نظامى ، جايگاهى است كه در دلهاى مردم مىباشد، وسعى دارند آن را براى خويش به دست آورند . معاويه نيز با همه تلاشهاى شيطانى خود به طور كلى مى خواست دو چيزرا به دست آورد: يكى محبوبيت بخشيدن به خاندان و شجره خبيثه بنى اميه ، و ديگرى سقوط خاندان و شجره طيبه حضرت على (ع) از محبوبيت . متأسفانه معاويه در اين تلاش خود موفقيت بسيارى هم كسب كرد. اما با ظهور حماسه حسينى و جانبازيهاى مردان راستين خدا، نفوذ معنوى و اعتبار روحانى عميقى براى سيدالشهدا و اهل بيت (ع) ايجاد نمود .
به طورى كه هر چه از آن واقعه مى گذشت مردم بيشترى به خاندان حضرت على (ع) جذب مىشدند اين محبوبيت رفته رفته چنان بالا گرفت كه عدهاى براى خونخواهى و به نام هوا داران از خاندان رسول خدا (ص) دست به قيام زدند.
آرى ، اگر حسين بن على (ع) پيش از نهضت مردانهاش به عنوان امام وقت و سبط پيغمبر و فرزند على و فاطمه، و بزرگترين شخصيت از خاندان وحى شناخته مىشد، پس از قيام با حفظ مقامات سابق، به نام عاليترين و كاملترين نمونه مردانگى و مجاهدت و فداكارى در راه خدا و حقيقت شناخته شد.
«مسيوماربين آلمانى» در اين خصوص مىنويسد: «مهمترين اثر اين نهضت اين بود كه رياست روحانى كه در عوالم سياست اهميت شايانى داشت، مجدداً به دست بنىهاشم افتاد، و به ويژه در بازماندگان حسين (ع) مسلم گرديد، و چندى طول نكشيد كه (حكومت) ظلم و جور معاويه و جانشيان او منهدم شد و در كمتر از يك قرن قدرت از بنى اميه سلب گرديد. منهدم شدن (قدرت) بنى اميه به قسمى شد كه امروز نام و نشانى از آنها نمودار نيست و اگر در متن كتب تاريخى نامى از اين قوم ذكر شده در تعقيب آن هزاران نفرين و ناسزا هم نوشته شده است، واين نيست مگر به واسطه قيام امام حسين (ع) و ياران با وفاى او » 4
پى نوشتها:
1- سيرهء امامان ، سيد محسن امين ، ص 188
2- زندگانى تحليلى پيشوايان م، عادل اديب ، ص 149
3- سورهء فرقان ، آيه 27
4- نقل از كتاب درسى كه حسين به انسانها آموخت شهيد هاشمى نژاد، ص 445